تاریخچه کلی سوزن دوزیهای ایرانی
هنر نقش آفرینی بر سطح رویین پارچه به کمک ، سوزن و نخ و قلاب را سوزن دوزی، نخ دوزی، رودوزی و یا دوختهای تزیینی می گویند و از وسیع ترین رشته های صنایع دستی ایران می باشد .رودوزیهای ایرانی بالغ بر ۱۱۵ رشته جداگانه و مستقل ، همراه با ۱۲۰ نوع دوخت می باشد که بسته به عادتها و سنن اقوام متعدد ایرانی از زمانهای مختلف به وجود آمده وادامه یافتهاند . در این میان متأسفانه برخی از این دوختها کاملا منسوخ و برخی نیز نیمه جان راه می پیمایند.
از انواع سوزن دوزیهای ایرانی می توان سرمه دوزی ، پولک دوزی، پیلهدوزی ، ابریشمدوزی، بلوچدوزی ، پتهدوزی و قلابدوزی و…….و……… را نام برد.
در بررسی بقایای کاخ تخت جمشید و کاشی های کشف شده در شوش ، لباسهای اعیان و درباریان و محافظین آنها بطور برجسته و فاخر و تزیین شده به چشم می خورد که خود موُید نوعی سوزندوزی در ایران عصر هخامنشی می باشد و مــــیگوینـــــــداسکندر مقدونی پس از تسلط بر ایران چندان از شکوه و زیبایی گلدوزیهای ایرانی به وجد آمد که نمونههای بسیار زیادی از آن را برای هم میهنانش در یونان به عنوان هدیه فرستاد .
در این دوره کار بافندگی و سوزن دوزی را زنان انجام میدادندو به گفته (هرودت)همسر خشایارشاه پارچه های جامه شاه وخویش را خود بافته و می دوخت و چنان دلکش و زیبا این کار را انجام میداد که بر همگان پیشی داشت.
پس از ان دوران حاکمیت سلوکیان و اشکانیان یعنی حدود ۵ قرن با توجه به آثار بدست آمده ، سوزندوزی در ایران رواج داشت . یکصد و پنجاه سال پیش از میلاد ، یکی از سلاطین چین بنا به یک سنت قدیمی ، برای بر سر مهر درآوردن همسایه خود (ایران) نمایندگانی به دربار اشکانیان گسیل داشت که همراه آنان قطعاتی از پارچههای زربفت و زردوزی به عنوان هدیه بود. اگر چه این اقدام جهت ارتباط میان دو دولت قدرتمند چین و ایران انجام شده بود، اما این تصور را برای برخی مورخان بوجودآورد که تا قبل از آن تاریخ سوزندوزی در ایران رایج نبوده است . در حالیکه سوزن دوزی از سده های پیشین در ایران وجود داشته است .
در امپراطوری وسیع ایران در زمان ساسانیان ارزشهای خاصی حکمفرما بود و برای تجسم بخشیدن به این ارزشها و قراردادهای اجتماعی ، هنرمندان تخصص و مهارتهای ویژهای را به کار میگرفتند و هنرشان نیز مورد تقلید همسایگان دور و نزدیک قرار می گرفت . ازجمله این هنرها ، هنر سوزندوزی، بود .
بنابراین به تعبیری می توان گفت که سوزن دوزی ، هنری بود که از ایران به ممالک اطراف اطراف و پس از آن به اروپا رفت.سوزن دوزی ایرانی پس از اسلام نیز به حیات خود ادامه داد منتهی در قالبی اسلامی و با محتوایی کاملا متفاوت . عبارتهایی با خط کوفی در لابلای نقوش بافته می شد و با سوزندوزی تزیین می گردید.
با سرازیر شدن تدریجی ترکان آسیای مرکزی به ایران و تاخت وتاز مغول ، تحولاتی در لباس و تزیینات آن به وجودآمد و علاوه برآن عناصر هنر چینی نیز به سوزندوزی ایرانی راه یافت . تا اینکه در زمان تیموریان با جمع آوری سوزن دوزان معروف و سکونت دادن آنان در سمرقند ، موجبات رشد این هنر فراهم آمد .
دوران صفوی نیز پس از دوران تیموری اوج شکوفایی و رشد همه جانبه سوزندوزی بود . به گونهای که علاوه بر قطع نفوذ هنر چینی در سوزن دوزی ایرانی به رقیب قدرتمندی برای آن تبدیل شد .در عصر صفویه اهمیت سوزن دوزی به اندازهای بود که دست اندرکاران انواع آن ، به عنوان صاحبان یک حرفه و شغل اجتماعی دارای شهرت و اعتبار بودند تا به آنجا که در میان صنف های شمرده شده در این عصر از جماعت (نقش دوز، گلابتون دوز، ده یک دوز، پولک دوز، گلچه دوز و….. و……به عنوان یک صنف مستقل نام برده است . در حالیکه این همه خود از انواع سوزن دوزی ایرانی به شمار میرود.این رونق و شکوه در عصر زندیه و افشاریه ادامه داشت .
در عصر قاجار به علت بلندتر شدن دامن و پرچین تر شدن آن تزیین شلوار به پیراهن و دامن کشیده شد . در این دوره اکثر سوزن دوزیهای ایرانی که یادگار دوره های قبل بودند جان تازه ای گرفتند و بیشتر سوزن دوزیها ی مناطق مختلف ایران در این زمان رایج گردید .آثار باقیمانده در این دوره حکایت از یک رنسانس هنر سوزن دوزی در دوره قاجار دارد. که ازتوجه مردم به هنرهای تزیینی شکل میگرفت و اوج تازه ای می یافت .
در عصر پهلوی کماکان هنر سوزن دوزی در مناطق مختلف ادامه یافت و با تکیه بر درآمد نفتی و رواج صنایع مونتاژ ، وابستگی روز افزون کشور به سمت فرهنگ غربی و رواج تجددگرایی ، کندهشدن یکباره از بافت سنتی اجتماع ، ماهیت فرهنگی این هنر رنگ و بویی دیگر یافت و سوزن دوزی استقلال خویش را به عنوان یک هنر و شغل تا حدود زیادی از دست داد ولی با وجود این که شکلهای مختلفی از سوزندوزی در میان اقشار مختلف و حتی قشر مرفه انجام می شد، سوزن دوزی شکل تفنن و سرگرمی به خود گرفت .
اما پس از انقلاب اسلامی و گرایش مردم به فرهنگ خودی و سعی در تکیه به داشته های خویش و خودکفایی که شعار اساسی انقلاب بود ، حرکتهایی در جهت احیاء هنرهای سنتی و صنایع دستی به وجود آمد که اگر چه در مواردی اندک نبود، اما کفایت نیز نمیکرد .با ورود چرخ به سمت اجرای کارآسانتر با درآمد بیشتر به شکل گسترده در اوایل انقلاب اسلامی ، جمعی را به نام گلدوز ماشینی وارد حرفه سوزن ددوزی نموده با توجه به تکیه وافر این گروه بر جنبه تجاری ، از ماهیت هنری آن کاسته و اصول اساسی این رشته دستخوش حادثه در هیاهوی موجود شد. اگر چه نمیتوان اثر پیشرفت تکنیک و کاربرد آن را در صنایع دستی کلا نادیده گرفت ، اما عدم آشنایی با بنیان یک رشته هنری ، نبودن ضوابط مشخص در تکنیک وهنر ، تلفیق نابسامان تکنیک و هنر ، وجود متولیان متعدد در رشته های هنری ، هرج و مرجی را در این زمینه به وجودآوردو به جای آنکه ماشین در خدمت هنر قرار گیرد ، هنر به خدمت ماشین گرفته شد و رشته ظریف و دقیقی چون سوزندوزی نیز از این قاعده مستثنی نبود. به طوریکه فاصله و رابطه میان رشته های متنوع سوزن دوزی از میان رفت و یکسان نگریسته شد. به گونهای که تا همین چند سال قبل اکثر افراد در جامعه ما گلدوزی را با سوزن دوزی یکسان می پنداشتند. در حالیکه گلدوزی یک رشته از سوزن دوزی ویک زیرمجموعه از یک مجموعه بزرگ میباشد.
در سالهای اخیر حرکتهایی در جهت احیاء و رفع این نقیصه به وجودآمد و تا حدودی این نقص را برطرف نمود.اما به نظر می رسد که هنوز کار بسیاری باید در این مسیر انجام شود .
انواع سوزن دوزی و رودوزیهای مناطق مختلف ایران
بطور کلی میتوان انواع سوزن دوزیهای ایرانی را به سه قسمت زیر تقسیم نمود:
- دوختهایی که تمام زمینه با دوخت پوشانده میشود و در واقع تقلیدی از پارچه است . گویی اصلا زمینهای در کار نیست مانند خامهدوزی ، بخارا دوزی و گاهی پتهدوزی و…..
- دوختهایی که قسمتی از زمینه پارچه میپوشاند، مانند گلابتوندوزی ، پولک و منجوقدوزی، پتهدوزی یا سلسلهدوزی که خاص مردم کرمان است و …..
- دوختهایی که نمایانگر کمال هنر است مانند سکمهدوزی، شبکهدوزی و…..
سوزن دوزیهای رایج در ایران عبارتست از :
ابریشمدوزی، گلابتوندوزی، نقده دوزی، پتهدوزی، سکمهدوزی، بلوچدوزی، ممقاندوزی، سرمهدوزی، شمارهدوزی، پولکدوزی، منجوقدوزی، پیلهدوزی، ده یکدوزی، خامهدوزی، کمنددوزی و …..که هر کدام بعنوان یک رشته دارای زیر و بم و نکات خاصی میباشند و سوزن دوز ملزم به اجرای آن میباشد.